داستانی وجود دارااست کهاین سیرتکامل رویداد. صدها سال پیش، سئو در مشهد ژنرالی ارتش خویش را به سوی زمین های جنگی هدایت میکرد و کشتی در کنار سواحل معاند لنگر انداخت و ایستاد. وقتی که سربازان از کشتی پیاده می شدند و پا به کنار دریا می گذاشتند خویش را برای مبارزه فراهم می کردند. ژنرال آغاز به سخنرانی معمول خویش کرد. هدفش از این عمل چی بود؟ دادن علت و برانگیختن سربازان برای جنگیدن برای کشورشان بود، حتی درصورتیکه بهاین مضمون باشد که در اینشیوه جان خویش را از دست خواهند اعطا کرد.
با این حالا ژنرال مرد باهوشی بود. وی می دانست بعضی از سربازان با علت جنگیدن برای کشورشان همچون دیگر سربازان تحریک نمیشوند و علت ی چیزهای دیگری را داراهستند. بعضی از آن ها به تازگی بابا گردیده بودند یا این که اخیرا وصلت کرده بودند و علت داشتن هر طور گردیده از این پیکار جان سلامت به در ببرند. همینطور به خیر می دانست برخی از سربازان دنبال فرصتی می شوند تا به کشتی بازگردند و از مخمصه گریزو فرار نمایند.
درین حالت راهحل وی چه بود؟ وی کشتی را سوزاند تا آن گروه از سربازان فرصتی برای عقب نشینی نداشته باشند، فعلا سربازان مجبورند برای رجوع و برگشت به منزل موفق شوند. هیچ راهی برای عقب نشینی وجود نداشت. هنگامی شما کشتی ها را حریق بزنید، هیچ راهی برای عقب نشینی نخواهید داشت. به حیث میرسد شما از ناکامی قبل اید. و حتی هنگامی که باخت بخورید، شما درپی روشی تازه و متفاوتی میگردید تا به توفیق برسید.
معروف میباشد که توماس ادیسون وقتی که چراغ الکتریکی مطلوب از حیث تجاری را نوآوری میکرد بیش تر از 10 هزار توشه ناکامی خورده میباشد. البته وی هیچ گاه تسلیم نشد. در سال 1921، هنگامی که ادیسون با B.C خبر نامه آمریکایی فوربس گفتوگو میکرد، وی درمورد چیزی که آن را ناکامی می نامیدند، حرف هایی را مطرح کرد. برای وی، آن ها باخت نبودند. آن شکست ها به آسانی به وی امداد کردند که تا را جدیدی برای جاری ساختن امور پیدا نماید.
" اینجانب هیچ گاه اذن نمی دهم که در هیچ موقعیتی دلسرد و ناامید نحس. اینجانب به خیال و خاطر میآورم پس از هزاران آزمایشی که درخصوص پروژه ایی خاص جاری ساختن دادیم و به حل نقص کمکی نکرد و به نوعی با ناکامی روبرو شد، یک کدام از دستیارانم، بعداز اعمال آزمایشی که به باخت ختم میشد و به رویکرد حلی برای حل ایراد نمی رسیدیم اظهار ناامیدی و سرشکستگی می¬کرد و می اعلام کرد ما هیچ چیزی برای این فعالیت بدست نیاوردیم. اینجانب با سرزندگی به می گفتم که ما چیزی خاطر گرفته ایم. زیرا ما فهمیدیم که از این شیوه به هدفمان نمی رسیم و ما بایستی راه و روش دیگری را آزمون کنیم. درحالتی که کارایی و شایسته ترین افکارمان را به فعالیت بگیریم، چیزهای متعددی حافظه خواهیم گرفت. "
نظرات این مطلب
تعداد صÙØات : 0
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی